
به گزارش خبرنگاربازار باشگاه خبرنگاران،تعریف لغت نامه ای بازاریابی عبارت است از«فراهم کردن کالاها یا خدمات برای برآورده ساختن نیازهای مصرف کنندگان.» بازاریابی شامل درک خواسته های مشتری و تطابق محصولات شرکت، برای برآورده ساختن آن نیازها و در برگیرنده فرآیند سودآوری برای شرکت است.بازاریابی موفق مستلزم برخورداری از محصول مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است و اطمینان از اینکه مشتری از وجود محصول مطلع است، از این رو موجب سفارش های آینده می شود.
بازاریابی درباره داشتن برنامه ها و ترویج ها و تبلیغات و هزاران چیز دیگری است که در متقاعد کردن مردم به خرید یک محصول، بازاریابی یعنی نشستن آدم ها روی صندلی ها بحث بازاریابی درباره منفعت و نتایج است.بازاریابی یک فعالیت راهبردی و راه و روشی است متمرکز بر فرجام اقدامات مربوط به جذب مصرف کننده بیشتر، برای خرید محصول شما در دفعات بیشتر به نحوی که شرکت شما پول بیشتری به دست آورد.
به عبارت دیگر بازاریابی، بخشهایی از بازار را به عنوان مناسبترین بخش بازار برای شرکت شناسایی و مشخص میکند که شرکت نیز توانایی و امکان عرضه خدمات به آنها را دارد و همچنین مناسبترین محصولات و خدمات مورد نیاز آن بخش را طراحی و معرفی میکند.
بازاریابی بر پایه ۴ مقوله اصلی:
• کالا یا خدمات
• توزیع
• قیمتگذاری
• ترویج
واژه بازاريابى نبايد به معنى قديمى آن، يعنى صرفاً فروختن، معنى و تعبير گردد ومعناى جديد اين واژه همانا تأمين نيازهاى مشترى است. شرکتهاى امروزى با رقابت شديد روبهرو هستند و پاداش از آن شرکتى خواهد بود که بتواند به بهترين نحو ممکن، خواستهاى مشترى را درک و بالاترين منفعت را براى مشتريان هدف خود تأمين کند. در محدوده بازار، اين مهارتهاى بازاريابى است که شرکتهاى حرفهاى را از شرکتهاى غيرحرفهاى تفکيک مىکند.
بازاريابى بعنوان فرآيندى مديريتى – اجتماعى تعريف مىشود که بوسيلهٔ آن افراد و گروهها از طريق توليد و مبادلهٔ کالا با يکديگر، به امر تأمين نيازها و خواستههاى خود اقدام مىکنند. براى روشن شدن اين تعريف بايد بدواً اصطلاحات مهم نياز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسى کرد.
نيازهاى انسان، يکى از مفاهيم اساسى بازاريابى است. احساس محروميت همان نياز است. انسان داراى نيازهاى پيچيدهاى است. اين نيازها شامل نيازهاى فيزيکى يا نياز به غذا، پوشاک، گرما و سرما، امنيت و … نيازهاى اجتماعي، نظير نياز به احساس تعلّق و محبت و نيازهاى شخصي، مانند دانستن و اظهار وجود هستند.
مردم تقريباً داراى خواستههايى نامحدود هستند اما در برابر منابع محدودى قرار دارند. از اينرو کالاهايى را براى مصرف انتخاب مىکنند که در ازاى وجوه پرداختي، حداکثر رضايت را براى ايشان فراهم آورد. خواستهها، وقتى با قدرت خريد همراه باشند، تبديل به تقاضا مىشوند.
هر چيزى که بتوان براى جلب توجه، بدست آوردن، استفاده و يا مصرف، در بازار عرضه کرد و توانايى تأمين يک خواسته يا نياز را داشته باشد، کالا تلقى مىشود.
مبادله خود عبارت است از دريافت چيزى مطلوب از کسى ديگر، در مقابل ارائه ازايى به او. مبادله هسته مرکزى بازاريابى است و شرايط زير لازم است: – حداقل دو طرف بايد با يکديگر مشارکت داشته باشند. – هر طرف بايد چيز باارزشى براى مبادله با ديگرى در اختيار داشته باشد. – هر طرف بايد علاقهمند به مبادله با طرف ديگر باشد. – هر طرف بايد در رد و يا قبول پيشنهاد طرف ديگر آزادى کامل داشته باشد. -و بالاخره، هر طرف بايد داراى توانايى لازم براى مراوده و تحويل باشد.
مبادله هسته مرکزى ارزيابى است، اما معامله، واحد اندازهگيرى بازاريابى بهشمار مىرود. يک معامله، شامل داد و ستد فايده بين طرفين معامله است. براى تحقق يک معامله شرايط زير لازم است: – وجود حداقل دو کالاى باارزش. – شرايطى که روى آن توافق بهعمل آيد. – زمان توافق. – و مکان توافق.
مديريت بازاريابي، همان مديريت تقاضا است. در اينجا مديريت بازاريابى بعنوان تجزيهوتحليل، برنامهريزي، اجرا و کنترل برنامههايى تعريف مىشود که براى نيل به اهداف سازمانى تهيه مىگردند؛ برنامههايى با هدف ايجاد و حفظ مبادلات نافع با خريداران.
فلسفهٔ مديريت بازاريابى
ما مديريت بازاريابى را کوشش براى دستيابى به مبادلاتى مطلوب با بازارهاى هدف تعريف کرديم. چه فلسفهاى بايد راهنماى اين تلاشهاى بازاريابى باشد؟ و در اين ميان منافع سازمان، مشتريان و جامعه هر يک چه ارزشى دارند؟ بهخصوص که در اغلب موارد اين منافع با يکديگر در تضاد هستند.فعاليتهاى بازاريابى سازمانها تحت مفاهيم پنجگانهاى اداره مىشوند.
- عابدی مدیسه
- مهر 18, 1397
- 241 بازدید