درک و شناخت بهتر روانشناسی کودک۴
درک و شناخت بهتر روانشناسی کودک۴
۷. کودکان به شیوههای گوناگون خود را ابراز میکنند
کودکان شما به شیوه هایی گوناگون و بیشتر از یک شیوه به بیان و ابراز خود میپردازند. کودکان- علاوه بر حرف زدن- احساسات خود را با کارهایی که انجام میدهند نیز نشان میدهند.اگر کودکان شما به نقاشی کردن، نوشتن یا بازی کردن علاقمند هستند، آنها را تشویق کنید که بیشتر اوقات این کار را انجام بدهند. اجازه دهید در کلاسهای هنری یا نقاشی حضور داشته باشند و خودشان را بهتر نشان بدهند. همچنین میتوانید موضوعات متفاوتی را برای نقاشی کشیدن به آنها بدهید بدون اینکه نیروی تخیل و تصویرسازی آنها را محدود کنید.
همچنین میتوانید از کودک خود بخواهید که ژورنالی تهیه کند و در آن کارهایی که درطول یک روز مشخص انجام داده و احساسات گوناگونی که در آن روز تجربه کرده است را بنویسد. هرچه بیشتر فرزند شما بنویسد یا نقاشی بکشد بهتر میتواند خود را ابراز کند.
وقت بگذارید و آثار هنری آنها را ببینید تا متوجه شوید که در ذهن آنها چه میگذرد. لازم نیست که خیلی در آنها دقیق شوید چراکه با این کار به اشتباه عواطف و احساسات خود را بجای احساسات آنها قرار میدهید و آنها را به اشتباه قضاوت میکنید.
از آنها بخواهید که درمورد آنچه که مینویسند یا نقاشی میکنند و احساساتی که درمورد آن تجربه میکنند برای شما توضیح بدهند.
۸. سوالات درست بپرسید
اگر میخواهید کودک شما صحبت کند پس بسیار مهم است که سوالهای درستی بپرسید. مکالمات و گفتوگوهایتان را با سوالهای پایان-باز شروع کنید. این سوالها کودک را تشویق میکند تا جزییات را با شما درمیان بگذارد.بجای اینکه بپرسید ” آیا این آهنگ را دوست داری ” – سوالی که پاسخ آن بدون شک بله یا خیر خواهد بود، بپرسید: ” نظرت در مورد این آهنگ چیست؟ ” طوریکه به کودک اجازه خواهید داد تا بیشتر حرف بزند.
بجای اینکه از آنها بپرسید که با چه کسی بازی کردند از آنها درمورد اینکه چه بازی کردند سوال کنید. باین ترتیب شما به آنها اجازه میدهید که ماجرای بازی کردنشان را با جزییات برای شما توضیح بدهند وشما هم حرف آنها را قطع نمیکنید.
از پاسخ دادن به سوالاتی که کودک میپرسد هرگز طفره نروید. اگر کودکتان سوالی میپرسد و شما برای آن پاسخی ندارید، آن را همانجا متوقف کنید و نگه دارید و پاسخ آن را بعدا به کودکتان بدهید. احمقانه انگاشتن سوال کودک و اهمیت ندادن به آن و فراموش کردن آن کودک را از پرسیدن سوالهای دیگر بعد از آن دلسرد و ناامید میکند.
۹. در حوزه رشد کودک آموزش ببینید
در شناخت و درک مراحل مختلف رشد کودک فعال باشید تا بدانید که کودک شما با چه کیفیتی این مراحل را پشت سر میگذارد. زمان کافی را برای خواندن کتاب، مجلههای آنلاین و صحبت با متخصصان اختصاص دهید. متخصصان میتوانند در حوزه رشد و روانشناسی کودک به شما اطلاعات بدهند. زمانیکه نمیدانید که باید منتظر چه چیزی باشید، هرچیز و همه چیز بسیار خوب یا بسیار بد به نظر میرسد. از پرداختن به حدس و گمانهای دیوانهکننده خودداری کنید.
۱۰. کودکان دیگر را رصد کنید
گاهی اوقات رصد کردن کودکانی که همسن کودک شما هستند میتواند در شناخت بهتر کودکتان شما را یاری کند. این روش میتواند به شما کمک کند تا نحوه رفتار کودکتان در یک موقعیت اجتماعی و نیز نقاط قوت و ضعف حاکم بر شخصیت او را شناسایی کنید. این به معنای آن نیست که کودک خود را با هر کودک همسن او مقایسه کرده و قضاوت کنید که کدام یک بهتر از دیگری است.والدین با مقایسه کودکانشان با دیگر کودکان درواقع تلاش میکنند تا تواناییهای عملکردی کودکان خود را تعیین و شناسایی کنند. با این وجود، این روش در طولانی مدت میتواند تاثیری نامطلوب بر کودک داشته باشد. اگرچه مقایسه همیشه بد نیست اما هنگامی که بیش از حد تکرار شود میتواند خطرناک باشد.
۱۱. همدلی کردن- خود را به جای کودکتان بگذارید
گاهی اوقات شما باید مثل یک کودک فکر کنید و حتی مثل یک کودک رفتار کنید تا بتوانید به آنها رسیده و آنها را درک کنید. همدلی مهارت بسیار مهمی است که پدر و مادر باید آن را در خود تقویت کنند تا بتوانند کودک خود را بهتر شناخته و درک کنند. زمانیکه کودکان شما در مورد ماجراها و تجربههای خود با شما حرف میزنند شما میتوانید از این ماجراها آگاه شوید. اما اگر نتوانید با آنها همدلی کنید حتی به درک آنچه که آنها تجربه میکنند نیز نزدیک نخواهید شد. در ادامه راههایی برای همدردی با کودک آمده است:
در روانشناسی کودک مهم است که به احساسات آنها گوش دهید. سعی کنید آنچه که تجربه میکنند را شما هم تجربه کنید.
از زبان آنها استفاده کنید تا به آنها کمک کنید که شما را بهتر درک کنند. از خودتان این سوال را بپرسید که اگر شما هم کودک بودید، آیا مدل گفتاری بزرگسالان را با تمام کلمات و اصطلاحات پیچیده آن متوجه میشدید؟
هنگامی که رفتار کودک خود را درک نمیکنید از خود بپرسید که اگر شما بجای کودکتان بودید چگونه رفتار میکردید یا واکنش نشان میدادید؟
۱۲. هوش عاطفی کودک شما چه اندازه است؟
زیگموند فروید میگوید: ” چه تضاد آزاردهندهای بین هوش درخشانی کودک و ذهنیت ضعیف یک فرد بالغ متوسط وجود دارد.”برای مدتها به کودکان به اندازه بزرگسالان بها داده نمیشد. عواطف و احساسات آنها بدیهی تلقی میشد زیرا اینگونه میپنداشتند که آنها وقتی بزرگ میشوند همه چیز را فراموش میکنند.اکنون میدانیم که چنین چیزی درست نیست- آنچه که کودک در دوران کودکی تجربه میکند تاثیری قابل توجه بر نوع شخصیت او در بزرگسالی خواهد داشت. شما بعنوان پدر یا مادر هرگز نباید عواطف فرزند خود یا استعداد او برای مدیریت آنها را دست کم بگیرید.
هوش هیجانی عبارت است از توانایی یک فرد در شناسایی، بیان و کنترل عواطف خود. کودکان با طبیعت و خلق وخویی منحصر به فرد متولد میشوند. برخی از آنها پرحرف و بیش فعال و برخی دیگر خجالتی و دیرجوش هستند.مسئولیت شما بعنوان پدر یا مادر درک هوش هیجانی کودک خود و انجام کارهای لازم است تا به آنها کمک کنید به بزرگسالانی سالم، عاطفی و باهوش تبدیل شوند.
۱۳. همه چیز را قطعی و مسلم ندانید
تصور نکنید که شما در هر لحظه میدانید که فرزندتان چه چیزی میخواهد یا چه احساسی دارد. اگر کودک شما شکایتی نمیکند ممکن است تصور کنید که او خوشحال است. ممکن است تصور کنید که شما پدر و مادر خوبی هستید زیرا فرزند شما رفتار خوبی با دیگران دارد و کج خلقی نمیکند.
زمانیکه همه چیز را قطعی و مسلم میدانید، دربرابر شناخت صحیح کودکتان مقاومت میکنید و باین ترتیب گزینههای ضعیفی را برای انتخاب پیش روی کودک خود قرار میدهید. سوال پرسیدن از آنها هرگونه شک و شبههای را از بین میبرد و شما با اطمینان خواهید دانست که اوضاع از چه قرار است.

دیدگاهتان را بنویسید